تــو را خـــواهــم دیــد در رویــاهــای خـیــالــم . . .
تــو را خــواهــم دیــد ، بـا تــو بـالا خــواهــم رفــت . . .
چــو پیـچکـ کــه دیــوار پــل پـیــروزی اوســت . . .
بـا تــو آرامــش خــواهــم یـافــت . . .
چــو دریـا کــه سـاحـل ٬ ســایــه ســار آرامــش اوســت . . .
بـا تــو قــصـه هــا خــواهــم بـافــت . . .
چــو رودی کــه آبـشـاران راوی راز اوســت . . .
بــر بـالـیــن شــانـه هــایـت خــواهــم خـفـت . . .
چــو کــوهی کــه دشــت شــاهـد خــواب اوســت . . .
بـا تــو مــن خـنـده خــواهــم ســرداد . . .
چــو درخــت کــه نـسیــم نـغـمـه ی خـنــده زای اوست . . .
تــو را خــواهــم دیــد و بـا تــو تـازگــی را دیــدار خــواهـم کــرد . . .
تــو را خــواهــم دیــد و از تــو ســرودها خــواهــم ســاخـت . . .
و از تــو ســرودی ســاده کــه ســرآغــاز بهـاری سـبـز باشـد خــواهـم خـوانـد . . .
چــون تــو بنـفـش و ارغـــوان و صــد رنـگـ دل انـگیــز دیگــر خــواهـم شـد . . .
عــزیــزم بــدان کــه مــن بی تــو نـفــس نخــواهـم کـشیـد !
تــو می رفـتی زیــر بـارش تـنـد بـاران . . .
و مــن خــود در حـــال بـارشی دیگــر بــودم . . . !
بارش اشکـ هـایی کــه از هــوای ابــری چـشمـانـم جـاری بـود
چــرا هیـچ گاه روزگـار نخــواســت بـا دل بی گـناه مــا راه بیـایـد
چــرا هـیچ گاه هیــچ کـس نخــواسـت حــال مــا را درک کنـد
تمــام ایـن فــصـل پایـیـز کـه مثـل سـرمـای زمسـتان ســرد سـرد است
بـاران هــم کـه می بارد تمــام خــاطـراتـت را در ذهــن کــوچـکـ
و درگیــر مــن زنـده می شــود تـا شــروع کنـد بـه آب کــردن روح و روانــم . . .
میـخواهـم در آغــوشـت بگیــرمـت و بگــویــم :
مــن تـــو را عاشــقـانه دوســت دارم . . . !
از شیطان بترس... هیچوقت اونو دست کم نگیر... پسری با یه دختری دوست بود، دعوتش کرد به خونه مجردی خودش، باخودش میگفت شیطان نمیتونه گولم بزنه من فقط با دختره یه قرار معمولی دارم. دخترک اومد... پس از مدتی که باهم خلوت کردند شیطان وارد شد پسرک اسیر هوس های شیطانی شد... کاری که نباید انجام میشد انجام شد... پسرک بعد از مدتی به خودش آمد، احساس پشیمانی شدید میکرد ناگهان از اتاق به سمت پله های آپارتمان دوید، شیطان دست بردارش نبود که مبادا توبه کند، شیطان سراسیمگی رو به پسرک القا کرد ناگهان پسرک از پله ها سر خورد و سرش به لبه تیز پله برخورد کرد و در دم جان سپرد.بدون اینکه فرصت توبه کردن داشته باشد پسرکی که ادعا میکرد شیطان نمیتونه گولش بزنه با گناهی سنگین به سمت جهنم پیش رفت... هیچوقت زن و مرد نامحرم باهم خلوت نکنند چون شخص سوم حتما شیطان است...
کاش تــو بــــودی و مــن . . . !
نـم نـم بـــاران . . .
یـک جـــاده بـی انتهـــا . . .
دســت در دســت هــــــم . . .
بــــــدون چتــــــــر . . . !
زیــر بــــاران . . .
خیـــس خیـــس . . .!!
رفتم جلو در که سیاوش که پسر داییم هست و ببینم کسی پیشش بود منم رفتم کنارشون ازش پرسیدم چند سالته...هم سن بودیم...
چند روز بعد سیاوش و دیدیم ازش پرسیدم پسره چیزی بهت نگفته؟ ازش شمارمو خواسته بود که گفته بود با کسی دوست نمیشه...اخه من 3 سالی میشد با هیچ پسری نبودم...دیگه حرفی نشد در موردش تا یه مدتی... یه شب که همگی خونه ی مامان بزرگم بودیم ازش پرسیدم بازم چیزی بهت گفته که دوباره گفته بوده به سیاوش گفتم شمارمو بده بهش....
برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید....
ادامه مطلب...
همه چی از چت شروع شد … از اینترنت … کاش هیچ وقت اونجا نمیرفتم و عاشق نمیشدم .
اینکه چه جوری آشنا شدیم و چه کارا کردیم مهم نیست … مهم الانه که دارم از دستش میدم .
بچه مدرسه ای بودم هنرستانی روزی نبود که پسرای خوش تیپ با ماشینای آن چنانی جلوی در منتظرم نباشن. به هیشکی محل نمیدادم اصلا برام مهم نبود توی یه دنیای دیگه بودم .
خیلی از دوستام آرزو داشتن که اون پسرا جای من سمت اونا میرفتن بهم میگفتن خاک تو سرت، دیگه چی میخوای از این بهتر؟ ولی من جوابم نه بود و نه…
برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب برید.....
ادامه مطلب...
هـی تــو…نمیــدانــم نـامــت را چــه بـگــذارم…مـخــاطــب خــاص!تــمــام زنــدگــی!دلــیـل نـفـس کـشیــدن!هـمــه ی وجــود…یـا تـنهـا عشـقــم……بــه هــر نـامـی کــه بـاشـی بـدان…آرام…بــرایـــت جـــان میــدهــم…
اینجا ؛ احساس ، فروشی شده …♥♥
عشق ، اجاره ای شده …
و تنهایی هم برای ما آدم شده …♥♥
.
عشق یعنی جسم و جانم مال تو
عشق یعنی پرسش از احوال تو
عشق یعنی از خودم من خسته ام
عشق من ، به تو دل بسته ام
______________اس ام اس احساسی__________________
تو را ای گل کماکان دوست دارم
به قدر ابر و باران دوست دارم
کجا باشی کجا باشم مهم نیست!!!
تو را تا زنده هستم دوست دارم
______________اس ام اس احساسی__________________
در غم عشق نبودیّ و محبت کردی
این هم از لطف شما بود و نمیدانستیم
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو
عهد ما عهد جفا بود و نمیدانستیم
رنج بیعشقی و تنهایی و بیمهری یار!!!
همه تقدیر خدا بود و نمیدانستیم
______________اس ام اس احساسی__________________
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی
______________اس ام اس احساسی__________________
لطفابه ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب...
This msg has No Fat
No cholesterol n No Addictive
this is all natural except, with a lot of sugar. But it can never be as sweet as the one reading it.Happy Birthday
.
.
.
.
Somebody up there Loves you
Somebody down here cares for you
Happy Birthday!
.
.
.
.
Before the clock strikes twelve let me take the opportunity to let you know that you have grown a year more...
Happy birthday.
.
.
.
لطفا به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب...
دلم برای خودم سوخت وقتی صدایم کردی . .
" شما ". . . !
* * *
گاهی وقتا چقدر ساده عروسک میشویم ....
نه لبخند میزنیم نه شکایت میکنیم فقط احمقانه سکوت میکنیم
* * *
پشت یه ماشین آشغالی نوشته بود :
واسه هر آشغالـــی خودتو کثیف نکن .....
* * *
برای دیدن بقیه اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب...
قرعه کشی تمام شد
تو به اسم دیگری درآمدی
تقدیر جای خود
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی !!
به بزرگترین عشق در کوتاه ترین جمله ی ممکن به روی لطیف ترین گل سرخ یرای تو بهترین کس دنیام می نویسم دوستت دارم....
ادامه مطلب...